loading...
زبان آموزی
مریم بازدید : 130 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)

  خط

سیری مختصر در تاریخچه پیدایش خط
چون «دانش نوشتن » در این عصر و زمان بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر می رسد کمتر کسی به اهمیت و ارزش آن فکر می کند اگر خط را وسیله ثبت فکر و اندیشه از نسلی به نسل دیگر بدانیم بدون شک در صورتیکه پیشینیان موفق به اختراع خط نمی شدند انسان از تمام پیشرفت های حاصله در قرون اخیر بی نصیب می ماند و هیچگاه فرهنگ و هنر به معنی و مفهوم امروز در جامعه وجود نداشت. در اهمیت پیدایش خط و سهم عظیم آن در پیشبرد تمدن انسان همین بس که دانشمندان دوران پیش از پیدایش خط را «دوران قبل از تاریخ »و پس از اختراع را «دوران تاریخ بشر »خوانده اند. دانش پیشرفته امروز بشر مرهون و مد یون پیدایش و ایجاد و ابداع و اختراع خط بوده است. آنچه را بشر امروز تحت عنوان « دانش » در اختیار دارد نتیجه و ماحصلی است که از پیدایش خط به دست آمده است. پس شکی نیست که پیدایش خط بزرگترین گام در راه پیشرفت فرهنگ و ادب و هنر بوده و هر ملتی مخترع و مبتکر خط در جهان شناخته شود در واقع پایه گذار فرهنگ و دانش جهان شناخته می شود. توجه به اینکه خط از آغاز پیدایش تدریجی تحولات و دگرگونی های زیاد دیده دانشمندان مراحل آنرا به چهار دسته تقسیم کرده  اند :
1- خط تصویری « هیروگلیف»‏:مربوط به زمانی است که هنوز بشر زبان باز نکرده بود و لغتی نمی شناخت برای نشان دادن فکر و اندیشه خود نشانه ها و خطوطی بر سنگ و غیره رسم می کرد و بدین وسیله خواسته های خود را به دیگران تفهیم می کرد.‏
2-    خط علامتی: در این مرحله به تدریج شکل اشیا را مختصر تر کرده و به علامتی تبدیل کردند که آنرا از معنای اصلی خارج و برای معنای مجازی استفاده کردند. مثلا با دیدن سر شیر بزرگی و تسلط را تصور می کردند و...‏
3- خط هجایی یا آهنگی: در این دوره حروف مصور تبدیل به حروف هجایی شد که با تغییر صوت و آهنگ معنی نیز تغییر می کرد مانند( بهمن) ( به – من ) و ...‏
4- خط الفبایی: که آخرین مرحله تکامل خط بشمار میرود. در مورد تاریخ پیدایش خط و ملتی که مبدع و مبتکر آن در جهان بود نمی توان نظر قاطع داد بلکه پیدایش حتی یک سنگ نوشته کل تحقیقاتی که تا کنون انجام شده قابل تغییر می باشد. پس تمام نوشته ها بر اساس مدارکی است که تا کنون بدست آمده است. ابوریحان بیرونی دانشمند ایرانی در قرن چهارم پژوهش و تحقیقی در باره خط داشته که به علت کمبود و غیر قابل دسترس بودن نمی تواند صد در صد مقرون به حقیقت باشد. تحقیقات در این باره به صورت علمی تقریبا می شود گفت که از قرن هفدهم میلادی آغاز گردیده است. امروز با پیشرفت باستان شناسان در امر شناخت و کشفیات آثار تمدن گذشتگان بر اساس مدارک و اسناد موجود دریافتد اند که فینقی ها مخترع و مبتکر خط نبوده اند بلکه سومری ها پیش از آنان دارای خط بوده اند. ‏
خط در سومر مراحل مختلف را طی و از خط تصویری و ایدئو گرامی بصورت خط میخی علائمی در آمده و از این خط مقدار زیادی روی مهره های استوانه ای در دست است. مردم انزان یا انشان که همجوار سومریها بودند خط میخی را گرفته و با تقلیل علامت آنرا ساده تر نمودند. بنابر این مردم انزان که آریایی نژاد بودند وارث فرهنگ سومر می باشند که به غلط تعدادی از محققان به علت وابستگی های (سیاسی ) و با توجه به اینکه هر قوم و ملتی که مخترع خط در جهان شناخته شود در واقع بانی فرهنگ و دانش جهان شناخته می شود و اگر سومری ها را بنیان گذار و سپس آریایی بدانیم برای اقوام سامی که مدعی هستند که فرهنگ و تمدن جهان مرهون آنان است چیزی نمی ماند از روی حقایق گذشته و با تحریف اینکه باستان شناسان در اثر تحقیقات باستان شناسی روشن کرده و اعلام داشته اند که سومری ها آریایی بودند باز با تردید و رد کردن و نسبت دادن آنان به شنعار به جای سومر می خواهند برای ملل سامی نژاد رقیبی شناخته نشود، بلکه سومری ها متعلق به قوم سامی نژاد بنی اسرائیل می شود و پس از اینکه سومری ها از بین رفتند وارث فرهنگ و تمدن این قوم شناخته می شوند، بدین معنی که قوم سامی نژاد آکد وارث سومری ها می گردد و سپس قوم سامی نژاد بابل وارث آکد می شود و سپس قوم سامی نژاد آشور وارث بابل و آنگاه قوم کلده وارث آشور و سر انجام قوم آرامی که پس از توجیح « از نظر یهودیان» معلوم می شود همان قوم بنی اسرائیل با یهود است وارث مدنیت و فرهنگ سامی نژادان می شود ومقصود اصلی که همان نسبت این اختراع به قوم بنی اسرائیل است حاصل می آید، در حالی که سعی کرده اند سرزمینی را که قسمتی از خوزستان و جنوب عراق کنونی بود با شنعار تورات یکی بدانند و اسرار اینکه شنعار همان سومر است این توهم را بوجود می آورد که می خواهند سرزمین های خوب ایران را مهد یهود قلمداد کنند و سپس شنعار را با ایلام یکی کرده و خط آنان آرامی می شود بعد بگویند آرامی یعنی عبری و به همین ترتیب اختراع خط را به بنی اسرائیل می رسانند و این تحریف آنان استادانه صورت می گیرد که تا مدتی تعدادی از محققین را نیز به انحراف می کشاند مع ذالک با تمام این کوششها مشکلی بر سر راه داشته اند و آن اینکه در تاریخ ایرانیان را مبتکر خط الفبایی میخی خوانده و شناخته اند. خط الفبایی میخی ایرانی نخستین خط الفبایی میخی جهان است و قدمت آن حد اقل تا آغاز دوران مادها می رسد و در میان آریاییان رواج داشته و مردم سرزمین انشان که نیاکان هخامنشیان بوده اند با این خط آشنایی داشته اند و با آن لوح های سنگی و فلزی را می نوشتند. در کتاب خط و فرهنگ (تالیف مرحوم ذبیح بهروز) خط میخی پارسی باستان دارای سی وشش علامت بیشتر نیست در صورتیکه خط « بابل سومری» دارای هشتصد علامت اصلی است و از ترکیب آنان با هم هزار نقش مرکب پیدا می شود که هر یک ممکن است به چند وجه خوانده شوند.
و چندانکه در تحقیق باستان شناسان آمده خط سومری تا قرن هفتم پیش از میلاد هنوز در بابل و آشور رواج داشته و حتی زبان سومری زبان علمی و دینی این دو قوم بوده است. پس ملتی که بعد از دو هزار سال نتواند چند علامت برای سهولت به کار بردن خط سو مری که با زبانشان سازگار نبود وضع کنند چگونه می توانند مبتکر و ناشر خط و فرهنگ در میان ملل جهان شناخته شوند.‏
جهت روشن شدن پیدایش خط در ایران قبل از هر چیز نیاز داریم تا در مورد قدمت اوستا تحقیقی بعمل آوریم زیرا پیدایش خط در ایران با اوستا همبستگی دارد و برای اینکه بفهمیم اوستا در چه تاریخی تدوین یافته ناچار باید بدانیم که زرتشت در چه زمانی می زیسته است. در رساله ای که سهراب جمشید جی بولسار دانشمند یاری در باره قدمت خط اوستا نوشته نشان می دهد که خط اوستا به هیچ وجه ماخوذ از خطوط سامی نیست و خطی است که از حروف علائمی و نقشی پایه و بنیان گرفته و چندین هزار سال قدمت دارد. در روایات خارجی و داخلی زمان زندگی زرتشت را پنج هزار سال پیش از جنگ های ترویا دانسته اند. ارسطو ظهور زرتشت را برابر شش هزار و سیصد و چهل و هشت سال قبل از میلاد مسیح به آسیا دانسته اند و چون زرتشت آریایی می باشد این تاریخ نمی تواند صحت داشته باشد و در حدود شش هزار سال قبل از میلاد اروپاییان دارای هیچ گونه فرهنگ و تمدنی نبوده اند. یکی دیگر از دلایل عقلانی و منطقی که مسلم می دارد مبتکر خط ایرانی ها و آریایی ها بوده اند وجود خطوط متنوع در میان آریایی هاست. ‏
                              
انواع خط امروزی
امروز انواع اصلی خطوط عبارتند از: چینی، عربی (خط جمیع ملل مسلمان جز ترکیه)، هندی، یونانی، روسی، آلمانی، لاتین (خط لاتین بوسیله آمریکائیها و استرالیائیها نیز اخذ شده‌است
جهت نگارش انواع خط
• از چپ به راست: خط مصری، سانسکریت، یونانی، لاتینی وخطوط مشتق از آن، ارمنی، اتیوپی، گرجی و اسلاوی همه از چپ براست نوشته می‌شود.
• از راست به چپ: عبری، عربی، کلدانی، آسوری، فارسی، ترک، تاتار، از راست بچپ نوشته می‌شوند.
• چینی، ژاپونی سطور از بالا بپائین و حروف از راست بچپ تحریر می‌گردد.
• مکزیکی‌ها از پائین ببالا می‌نویسند.
• لازم به یادآوری هست که کهن‌ترین نوشته‌ها معمولاً از «راست به چپ» و سپس از «چپ به راست» نوشته شده‌است. حتی درآغاز نوعی روش شیار گونه نیز متداول بوده‌است. در یونان قدیم، نوعی نگارش بوده که ابتداء از راست بچپ می‌نوشتند و چون به انتهای سطر می‌رسیدند از چپ براست می‌نوشتند و باهمین ترتیب تا آخر پیش می رفتند .

  خط در ایران پیش از اسلام
خط ایلامی
دبیرهٔ ایلامی، از ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد به شکل‌های نیاایلامی، ایلامی باستان و میخی ایلامی دگرش یافت. دبیرهٔ میخی ایلامی، دبیره‌ای میخی است که از ۲۵۰۰ پ.م. تا ۳۳۱ میلادی به کار می‌رفته‌است. این دبیره از دبیرهٔ میخی اکدی بدست آمده‌است. دبیرهٔ میخی ایلامی از ۱۳۰ نشانه ساخته شده‌است، که این تعداد بسیار کم‌تر از دیگر دبیره‌های میخی است
خط میخی هخامنشی
خط میخی هخامنشی به احتمال زیاد توسط داریوش بزرگ ایجاد شده‌است. این نوع خط میخی که متشکل از ۵۰ علامت است. آخرین نوع خط میخی‌است که ابداع شده‌است (در سده‌ٔ ششم پیش از میلاد). این خط برای نوشتن کتیبه‌های هخامنشی به کار رفته‌است. خط میخی هخامنشی خطی نیمه الفبایی نیمه هجایی است به علاوهٔ ۸ علامت (اندیشه‌نگاشت) که برای لغات پر استفاده مثل شاه، کشور و اهورامزدا به کار می‌روند. این خط از ساده‌ترین خطوط میخی است. تنها خط میخی اوگاریتی است که از آن ساده تر است و صد در صد الفبایی است. این خط همکنون در استاندارد یونیکد (۴٫۱) پذیرفته شده و بازه‌ای به آن اختصاص داده شده‌است.
خط پهلوی
خط پهلوی نام یک دستهٔ کلی از دبیره‌هایی است که برای نوشتن زبان(های) فارسی میانه (شامل پهلوی اشکانی) به کار می‌رفته‌اند. تمام این خطها ریشه در خط آرامی دارند و مانند آرامی از راست به چپ نوشته می‌شده‌اند. خط رسمی دوران ساسانی، خط پهلوی بوده‌است. این خط از ویرایش خط پارتی ایجاد شده‌است.
دبیره‌های پهلوی را معمولاً به زیرشاخه‌های زیر تقسیم می‌کنند:
•    پهلوی اشکانی  کتیبه‌ای و گسسته‌است
•    پهلوی ساسانی یا پهلوی زرتشتی
o    پهلوی گسسته  یا پهلوی کتیبه‌ای
o    پهلوی پیوسته  یا پهلوی کتابی
•    پهلوی زبوری یا مسیحی
این دبیره‌ها گرچه اصل و ریشه‌ای یکسان و شباهت‌هایی با هم دارند، تفاوتشان به حدی‌است که جداگانه از آنها یاد شود. خود واژهٔ پهلوی برگفته از پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پرثوه  که صورت باستانی واژهٔ پارت است می‌باشد.
دین دبیره (خط اوستایی)
در دورهٔ ساسانیان الفبایی از الفبای زبوری و پهلوی اختراع شد و اوستا بدان نوشته شد. این الفبا را الفبای اوستایی و یا دین دبیره نامیده‌اند. این الفبا برای هر یک از آواهای اوستایی یک نشانه دارد. حرفها (یا نویسه ها)ی الفبایی جدا از هم نوشته می‌شوند و در هر جای کلمه که بیایند یک صورت دارند. خط اوستایی در سده سوم میلادی برای نوشتن اوستا ابداع شد. این خط که از خط پهلوی برگرفته شده از آن کامل‌تر و دارای ۴۲ حرف است که از راست به چپ نوشته می‌شود. گفتنی است این خط بسیار کامل است و نه مانند خط فارسی کنونی در نوشتن واج‌های صدادار بی تفاوت است و نه مانند خط لاتین برای نوشتن برخی از واج‌ها مانند kh = خ، ch = چ، gh = ق، و sh = ش در انگلیسی یا sch = ش، در آلمانی نیاز به کنار هم چینی چند نویسه دارد.

                            
خط فارسی پس از اسلام
ا یرانیان در سده‌های نخستین اسلامی به خط‌های مانوی و پهلوی می‌نوشتند. در همین حال ایرانیان مسلمان نظیر یزید فارسی تلاش کردند شیوه نوشتن قرآن را که به خط نبطی بود و در آن ابهامات زیادی بود بهبود بخشند. در خط سریانی حروف بدون نقطه نوشته می‌شدند و مصوت‌های کوتاه و برخی مصوت‌های بلند مانند «ا» نوشته نمی‌شد. از آن رو که قرآن به زبان عربی بود، عرب‌ها در خواندن آن مشکلی نداشتند، ولی ایرانیان نمی‌توانستند آن را بخوانند؛ ازاین‌رو ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی و خط اوستایی، نقش مهمی را در تکامل خط نوشتاری قرآن و در واقع خط عربی بازی کردند.
بر خلاف تصور بسیاری، مبنی بر این که ایرانیان خط کنونی خود را از عرب‌ها وام گرفته‌اند، خط فارسی بعد از اسلام نوع تکامل یافته از خط در زمان اشکانیان و ساسانیان یعنی پهلوی و اوستا بود. این خط که در سده های پیش وارد عربستان شده بود و با زبان عربی تطبیق داده شده بود، یک بار دیگر توانست در ایران پس از اسلام وارد شود. علاوه بر این ایرانیان پس از اسلام در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمده‌ای داشته‌اند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را به‌فردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در قرن اول هجری نسبت داده می‌شود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عرب‌زبانان ازجمله ایرانیان انجام شد.  ایرانیان بر اساس نیازهای زبانی خود الفبای فارسی را پدید آوردند. از سده سوم هجری به علت رواج نامه‌نگاری‌های دیوانی، کم‌کم خط‌های مانوی و پهلوی، جای خود را به الفبای فارسی دادند.
از شواهد بر ریشه فارسی الفبای کنونی موسوم به عربی، می توان به تشابه عجیب خط اوستای و کوفی نام برد. با توجه به این که در زمان صدر اسلام در زبان عربی از نقطه استفاده نمی شد. علاوه بر این می توان به این موضوع اشاره کرد که پیدایش خط نیاز به بستری از تمدن دارد. و این در شرایط پیش از اسلام عربستان که به گفته ای در سراسر شبه جزیره عربی در حدود پانزده نفر سواد داشتند نمی توانست میسر باشد. این در حالیست که این خط در امپراتوری ایران در زمان اشکانیان و ساسانیان در حدود هزار سال فرصت تکامل داشته . 

                  

درباره ما
Profile Pic
اینجانب خانم خلیلیان دانشجوی رشته آموزش ابتدایی در مقطع کارشناسی ناپیوسته می باشم . امیدوارم از مطالب ارائه شده در وبلاگ نهایت استفاده را ببرید . با تشکر مدیریت وبلاگ asenat
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 6
  • بازدید کلی : 459
  • کدهای اختصاصی

    کد نمایش آب و هوا

    کد نمایش آب و هوا


    Pichak go Up

    گالری عکس


    فال حافظ


    جاوا اسكریپت


    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت

    کد جست و جوی گوگل

    پیچک دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ